مهربانی کن

🍒🌱کمی با من بیا و مهربانی کن

که دل آتشفشانی سخت سوزان است

میان شعله و خاکستر و فریاد پی در پی....

کمی با چشم سر نه ...

با دلت ، غرق نگاهم شو....

ببین احساس از ،

دستان بی مهر تو گریان است..

غروب از گوشه ی چشمان من سرریز

گلو از بغض های بی امان لبریز

فلق گمگشته در پستوی تو در توی خاموشی

سکوت مبهمی،

بر گونه های جان مشتاقم ترک برداشت...

دلم ، چون بید مجنونی ،

که می لرزد میان گردباد وحشیِ قهرت

تنم چوگان پیری دست یک بازیگری ناشی

که می چرخد به هر سمتی

و می خوابد میان بیشه زاری خسته و متروک...

همیشه چشم بر راهم

همیشه دیده بر این ریل می دوزم

که شاید بازگردد واگن خالی تراز خالی

وشاید سایه ی مهر تو را.....

کمی با من بیا و مهربانی کن🍒🌱
دیدگاه ها (۰)

گل های قالی

🍒🌱وقتی که تمام مردم شهربه خواب می‌روندمن در کوچه هاتو را قدم...

🌱🍒مثل عشقی که به داد دل تنها نرسد ترسم این است که این رود به...

🍒🌱ای همه خوبی، در آغوش شما...🍒🌱#سنایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط